دین
۱ – معانی لغوی دین
واژه «دین» در فرهنگ لغات به معانی مختلفی همچون حکم و قضا، رسم و عادت، شریعت و مذهب، همبستگی و دیگر معانی مشابه آمده است.
در کاربردهای قرآنی، «دین» به معانی گوناگونی از جمله جزا، حساب، قانون، شریعت، طاعت و بندگی، تسلیم و انقیاد، اسلام، روش و رویه، توحید و خداپرستی اشاره دارد.
۲ – معنای اصطلاحی دین
۲.۱ – تعاریف اندیشمندان مسلمان
اندیشمندان اسلامی گاهی «دین» را به معنای مکتب و گاهی به معنای دینداری تعریف کردهاند. برخی از این تعاریف به شرح زیر است:
۱. دین، مجموعهای از برنامههای عملی هماهنگ با نوعی جهانبینی است که انسان برای رسیدن به سعادت خود، آن را وضع میکند یا از دیگران میپذیرد.
۲. دین، عبارت است از مجموع عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانها به کار میرود. این مجموعه میتواند کاملاً حق، کاملاً باطل، یا ترکیبی از حق و باطل باشد.
این دو تعریف به معنای مکتب از دین اشاره دارند. همچنین این نوع تعاریف را میتوان به عنوان تعریف عام دین دانست که همه مسلکها و مرامهای زندگی مبتنی بر نوعی جهانبینی را شامل میشود، اعم از اینکه مادی باشد یا غیرمادی، حق باشد یا باطل.
۳. دین، در اصطلاح به معنای اعتقاد به آفرینندهای برای جهان و انسان و دستورهای عملی متناسب با این عقاید است.
این تعریف، به معنای دینداری است و نه مکتب.
- دین، روش ویژهای است که سعادت و صلاح دنیوی انسان را همراه با کمال اخروی و حیات حقیقی جاودانی او تأمین میکند. از این رو، شریعت باید شامل قوانینی باشد که به نیازهای دنیوی انسان نیز پاسخ دهد.
این نیز به معنای مکتب از دین است.
- دین، اصول علمی و سنن و قوانین عملی است که برگزیدن و عمل به آنها، تضمینکننده سعادت حقیقی انسان است.
این تعریف ناظر به دین حق در مرتبه کمالش است که بر پایه خداشناسی و انسانشناسی واقعبینانه استوار است.
۲.۲ – تعاریف اندیشمندان غیر مسلمان
اندیشمندان غربی و متکلمان مسیحی در تعریف دین به جنبههای مختلف آن پرداختهاند. برخی از این تعاریف به شرح زیر است:
۱. تعریف دین از جنبه معرفتشناسانه
دین بهعنوان یک قوه یا تمایل فکری تعریف شده است که مستقل از حس و عقل، بشر را قادر میسازد تا بینهایت را تحت اسامی و اشکال گوناگون درک نماید. به عنوان مثال:
- دین، علم حضوری به اتحاد با عالم است.
- دین، شناخت یک موجود فوق بشری با قدرت مطلقه است.
۲. تعریف دین از جنبه اعتقادی
دین بهعنوان اعتقاد به موجودات روحانی غیرمادی تعریف شده است. به عنوان مثال:
- دین، اعتقاد به موجودات روحانی غیرمادی است.
- مذهب، اعتقاد به وجود یک نظام نامرئی در میان چیزهای این جهان و تلاش برای هماهنگسازی خود با این نظم است.
-
تعریف دین با تکیه بر جنبه کاربردی آن
دین بهعنوان مجموعهای از باورها، اعمال، شعائر و نهادهای دینی تعریف شده است که انسانها در جوامع مختلف به آن پرداختهاند. به عنوان مثال:
- دین، پرستش قدرتهای بالا به دلیل نیاز است.
- دین، مجموعهای از باورها، اعمال، شعائر و نهادهای دینی است.
- دین، همان اخلاقی است که با احساس و عاطفه به آن تعالی، گرما و روشنی بخشیده شده است.
-
تعریف جامعهشناسانه دین
دین بهعنوان یک جستجوی جمعی برای زندگی رضایتمندانه و نظامی از اعتقادات و اعمال تعریف شده است. به عنوان مثال:
- دین، جستجوی جمعی برای یک زندگی کاملاً رضایتمندانه است.
- دین، نظام وحدتیافتهای از اعتقادات و اعمال مربوط به اشیای مقدس است که گروندگان را در یک جمعیت اخلاقی واحد به نام معبد، متحد میکند.
-
تعریف روانشناسانه دین
دین بهعنوان فعالیت فکری، احساسی و ارادی تعریف شده است. به عنوان مثال:
- رابرت ا. هیوم میگوید: از دیدگاه روانشناسی، دین فعالیتی فکری، احساسی و ارادی است.
- رایناخ میگوید: دین، مجموعهای از اوامر و نواهی است که مانع از کاربرد آزاد قوای ما میشود.
- تعریف جامعتر از دین
برخی از اندیشمندان سعی کردهاند تعریفی جامعتر از دین ارائه دهند که بهجز افکار، احساسات و تجربیات روانی، فعالیتهای عملی انسان را نیز مد نظر قرار دهد. به عنوان مثال:
- دین، به معنای زندگی بشر در روابط فوق بشری است، یعنی رابطه او با قدرتی که به آن احساس وابستگی میکند، صاحب اختیاری که خود را در برابر آن مسئول میداند و وجود غیبی که خود را قادر به ارتباط با آن میداند.
۲.۳ – نقد و بررسی تعاریف
۱. تعاریف ارائهشده، به جز چند مورد، به جنبههای دینداری و ایمان پرداختهاند و نه به دین به معنای مکتب. در حالی که برای تعریف دین باید به جنبه الهی آن که همان دین به مفهوم مکتب است توجه کرد، نه به جنبه بشری و عملی دین که به کارکرد دین برمیگردد. به عبارت دیگر، تعریف دین باید به جنبههای فکری، اصولی و بنیادی آن بپردازد، نه تنها به جنبههای عملی و فردی دین.
۲. غالب این تعاریف بر اساس مبانی و پیشفرضهای پذیرفتهشده در علوم انسانی و اجتماعی، به ویژه جامعهشناسی و روانشناسی، تدوین شدهاند و هرکدام از بعد خاصی به دین پرداختهاند. این تعاریف غالباً تلاش کردهاند دین را از منظر رشتههای تحصیلی یا تحقیقی خود معرفی کنند و به همین دلیل از ابعاد دیگر دین غافل ماندهاند و یا آنها را نادیده گرفتهاند. به همین دلیل، این تعاریف از جامعیت مفهومی لازم برخوردار نیستند.
۳. این تعاریف دین را به امور و ابعاد فردی محدود کردهاند، در حالی که دین فراتر از جنبههای فردی است. هرچند دین بر اعتقادات، احساسات، اخلاق، تجربیات و اعمال فردی تأثیرگذار است و میتواند آنها را به سمت تحولات مثبت سوق دهد، اما دامنه و قلمرو دین بسیار گستردهتر از جنبههای فردی آن است. دین به معنای واقعی کلمه در تمامی عرصههای حیات فردی و اجتماعی بشر حضور فعال و مؤثری دارد و برای آنها برنامهریزی کرده است. به نظر میرسد این نوع نگرش یکبعدی به دین و تأکید بر جنبههای فردی آن، ناشی از تأثیر اندیشههای اومانیستی و سکولاریستی حاکم بر جوامع غربی و تحریف شده مسیحیت کلیسایی است. در حالی که تأثیر دین باید در ابعاد مختلف تکامل انسانی، اعم از اعتقادی، اخلاقی و سایر فعالیتهای فردی و اجتماعی، مورد توجه قرار گیرد و نباید به یک بخش خاص محدود شود.
۳ – تعریف جامع دین
با توجه به مباحث گذشته و ویژگیهای برشمرده برای دین از سوی متکلمان و متفکران اسلامی و غربی، میتوان تعریف جامع زیر را از دین ارائه کرد:
دین، مجموعهای از معارف نظری و عقیدتی، احکام و قوانین عملی، و دستورات اخلاقی است که در ابعاد گوناگون فردی و اجتماعی سازگار با عقل و فطرت انسانی بهوسیله خداوند یکتا از طریق پیامبران برای هدایت همهجانبه مادی و معنوی بشر فرستاده شده است و در صورت پیاده شدن بهطور کامل، سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی انسان را تأمین میکند.
بنابراین، با این تعریف نسبتاً جامع از دین، این حقیقت به درستی آشکار میشود که دین حق و جامع و کامل، دینی است که پاسخگوی همه نیازهای جسمی و روحی، دنیوی و اخروی، و مادی و معنوی انسان باشد و تمامی قوانین و برنامههای لازم برای دستیابی به این هدف متعالی را تشریع کرده و در اختیار بشر قرار داده است. این دین جامع و کامل، آیین مترقی اسلام است که بهعنوان آخرین و کاملترین دین از سلسله ادیان الهی و آسمانی شناخته میشود.