اشاره
صفحات زرین کتاب پر برگ تاریخ، مردان بزرگی را به ما مینمایاند که در راه نجات انسان ها، از گرداب فساد و تباهی و غرقاب بدبختی و گمراهی و منجلاب ضلالت و نقشههای شیطانی، از هیچ کوششی فرو گذار نکردند. مردانی که زندگی و حیات جسمانی خود را برای هدایت بشر، در طبق اخلاص نهادند و برای إعلای کلمه حق، مردانه کوشیدند، و در کوران حوادث از بلایا و خطرات نهراسیدند.
پیامبران خدا و اوصیاء ایشان قافله سالار این گروهند. آنان در تاریخ بشریت، جلودار روشنی و آگاهی بوده و در رشد و اعتلای ارزشهای الهی و اخلاقی برترین مرتبه را به خود اختصاص دادند. عقلها را برانگیختند و مردم را از سستی و رخوت، جهل و نادانی به تلاش و تفکر و ایمان فرا خواندند و سر خویش بر سرِ این هدف نهادند.
عالمان دین هم ادامه دهندگان این راهند،، آنان نیز بسان پیامبران، در راه هدایتگری و نبرد با جهل و نادانی و فساد و بیدینی گام نهادند و مشعل فروزان هدایت را به دست گرفته و راه پر پیچ و خم تاریخ را در برابر مردمان روشن نمودند. آنان، در راه رسان
دن پیام رسولان خدا و گسترش مرام خاتم پیامبران، تمام توان خویش را به کار گرفتند و آن را از تمام آفتها و گزندها مصون داشتند و از رنج و بلا نهراسیدند و در این راه، فقر و غربت و بیماری و تبعید و اسارت و شهادت، آنان را از هدف خود باز نداشت. آنان مصداق روشن گفتار حضرت ابوعبدالله الصادق (ع) هستند که فرمود: فانّ فینا اهل البیت فی کل خلفٍ عدولاً ینفون عنه تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین» (همانا در میان ما اهل بیت، در هر زمان جماعتی از عدالت پیشگان هستند که نفی میکنند از علم، تحریف غلو کنندگان (در دین) و انتحال مبطلین (بدعت گذاران) و تأویل جاهلین (آیات و اخبار متشابه را).
اینک، یکی از آن مردان نامی میدان علم و پهلوانان پهنة دانش، فقیه اهلبیت عصمت و طهارت (ع) حضرت آیتالله العظمی آقای سید محمد علی علوی حسینی گرگانی – مدظله الوارف – است، که با این نوشتار کوتاه در صدد بیان اندکی از تلاشها و رنجها و کوششها و آثار و خدماتش هستیم. امید آنکه خداوند متعال، بر عمر و عزت و صحت ایشان بیافزاید.
خاندان
پدر بزرگوارشان، مرحوم آیتالله حاج سید سجاد علوی گرگانی ، بزرگترین شخصیت علمی منطقه «گرگان و دشت» و از مشهورترین علمای استان مازندران به شمار میرفت. آوازهاش و نفوذ کلمهاش در شهرهای گرگان، گنبد، کردکوی، علی آباد کتول و دیگر شهرها طنین افکن بود و مردم مسلمان – از شیعه و سنی – مرید ایشان و گوش به سخن او بودند و در حل مشکلات دینی و اجتماعیشان، و رفع اختلافات محلی و طائفی، و زندگی روزمرهشان (از عقد و نماز میت و وجوهات و پاسخ به مسائل شرعی) رو به سوی وی میآوردند.
ایشان، در سال ۱۳۲۲ق، در روستای «النگ» – از توابع گرگان – به دنیا آمد. پدرش آقا سید قاسم حسینی، مردی دائم الذکر و متهجد و مؤمن و متدین و مورد توجه مردم روستا بود که تا ۶۰ سالگی، فرزنددار نشده بود و با توسلات و ادعیه فراوان، خداوند این پسر را در سنین کهولت به او بخشید و پس از چند سال هم، پدر و مادرش هر دو به فاصله سه روز از دنیا رفتند و سرپرستی او را حاج ملا محمد هاشم کبیر – عالم بزرگ منطقه کردکوی – بر عهده گرفت و مقدمات و ادبیات و بخشی از سطوح را به او آموخت.
در سال ۱۳۴۰ق، از کردکوی به گرگان مهاجرت کرد و با اقامت سه ساله در مدرسه صالحیه، بخشی دیگر از علوم دینی را نزد آقا شیخ عبدالصمد استرآبادی فرا گرفت.
در سال ۱۳۴۳ق، رهسپار مشهد مقدس شد و با کوشش بسیار در دروس حضرات آیات: میرزا مهدی اصفهانی، فاضل بسطامی (صاحب فردوس التواریخ)، حاج ملا هاشم خراسانی (صاحب منتخب التواریخ)، میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری حاضر شد و بهرههای فراوان برد.
در سال ۱۳۴۸ق، برای ارتقاء بنیه علمیاش رهسپار حوزه علمیه قم شد و در دروس آیات عظام: حاج شیخ عبدالکریم حائری، حاج شیخ ابوالقاسم قمی، حاج شیخ محمد علی حائری قمی، حاج میرزا محمد فیض قمی، حاج شیخ محمد علی حائری قمی حاضر شد و این درسها را با آیت الله حاج سیدرضا بهاء الدینی مباحثه میکرد و همزمان به تدریس ادبیات و سطوح هم میپرداخت (که از جمله در سال ۱۳۵۳ق، به توصیه استاد بزرگوارش آیتالله حائری، رهسپار نجف اشرف شد و ضمن تحصیل در محضر مقدس آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی، میرزای نائینی، آقا ضیاء عراقی، شیخ محمدکاظم شیرازی و شیخ محمد حسین غروی اصفهانی، به تدریس سطوح عالیه پرداخت که بسیاری از فضلای نجف و آقا زادگان علما و مراجع نجف از شاگردان او بودند. برخی از آنان عبارتند از:
حاج میرزا علی محدث زاده و حاج میرزا محسن محدثزاده (فرزندان ثقة الاسلام حاج شیخ عباس قمی، که به تقاضای مرحوم محدث قمی از ایشان، شروع به تدریس شرح لمعه برایشان کرد)، حاج شیخ محمد ابراهیم بروجردی و شهید حاج شیخ مرتضی بروجردی (فرزندان آیتالله حاج شیخ علی محمد بروجردی) شهید نواب صفوی، سید محمد مهدی موسوی خلخالی، سید علی شمسالمحدثین، سید محمد کاظم حسینی سرابی، سید محمد موسوی خرمشهری و شیخ عبدالحسین واعظ خراسانی.
وی، پس از ۱۲ سال اقامت در نجف، در سال ۱۳۶۵ق بنا به درخواست مردم گرگان از آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، و دستور ایشان روانه ایران شد و مدتی در حوزه علمیه قم رحل اقامت افکند و به تدریس سطوح عالیه پرداخت، که از جمله شاگردان نامبرده در قم مرحوم آیت الله حاج سید مصطفی خمینی و آیت الله حاج آقا شهاب اشراقی و شیخ صادق خلخالی بودند.
اما با درخواست مکرر مردم متدین گرگان از آیت الله العظمی بروجردی و دستور معظمله، در ۱۳۶۶ق، رهسپار گرگان شد و به اقامه جماعت (در مسجد جامع گرگان) و تدریس (در مدرسه عمادیه) و بنای مساجد و تعمیر حسینیهها و امامزادگان و تفسیر قرآن (که چهار دوره، تفسیر آن را به پایان برد) و حل و فصل امور و گرهگشایی از کار مردم پرداخت. او از همة مناصبی که در حوزة علمیه قم، در انتظارش بود صرف نظر کرد و بیش از چهل سال عمر خویش را مصروف خدمت به دین و مردم کرد.
برخی از شاگردان ایشان در گرگان، عبارتند از حضرات آیات:
سید محمد علی علوی گرگانی، سید محمد حسن علوی، سید کاظم نور مفیدی، مرحوم استاد محمدتقی دانش پژوه، سید حبیب الله طاهری گرگانی، سید علی رئیسی گرگانی و سید محمد حسین علوی.
در پی تلاشهای آن فقیه بزرگوار، جشنها و سوگواریهای مذهبی، ایام عاشوا و فاطمیه و جشنهای نیمه شعبان احیاء شد، هیئتهای مذهبی، جلسات قرائت و تفسیر قرآن، مساجد و حسینیههای بسیار دائر گردید که برخی از آنها عبارتند از:
مسجد جامع گرگان، مسجد جامع النگ، مسجد ملا علی، مسجد انجمن اسلامی (باغشاه)، مسجد القائم (در خیابان گرگان جدید)، مسجد امیرالمؤمنین، مسجد اسلامآباد، مسجد گرگان پارس، مسجد الرسول، مسجد باغان و مسجد سلمان و از جمله مراقد و حرمهای مطهر امامزادگانی که توسط ایشان، بازسازی شدند عبارتند از:
امامزاده یحیی، امامزاده نور، امامزاده عبدالله، امامزاده بیسر، امامزاده مراد بخش، امامزاده نه تن، امامزاده محسن و امامزاده ابراهیم (در النگ).
حافظهای قوی و شگفت داشتند و بسیاری از متون، همچون: قرآن مجید، ادعیه بسیار (کمیل و ندبه و صباح و ابوحمزه) الفیه ابن مالک، منظومه سبزواری را از حفظ داشتند. در پیشبرد انقلاب اسلامی در گرگان نقش بسیار داشتند و در تمام راهپیمائیهای قبل و بعد از پیروزی حضور فعال داشتند و دامادش مرحوم آیت الله طاهری گرگانی، نقش رهبری مبارزات را بر عهده داشت که در سال ۱۳۵۷ش، ماهها در تبعید به سر بردند.
وی، در روز دوشنبه ۵ رربیعالثانی ۱۴۰۷ق (۲۴ آذر ۱۳۶۵ش) در ۸۵ سالگی درگذشت و پیکر پاک ایشان پس از تشییع باشکوه و نماز آیت الله آقای سید محمد رضا میبدی، در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد و مرقدشان مزار مردم است.
والدة آیت الله علوی هم، صبیة مرحوم حجة الاسلام شیخ علی اصغر مؤید الشریعه (شاگرد و محرّر آیت الله سید محمد حجت کوهکمری و داماد مرحوم حجة الاسلام حاج ملا محمود زاهد قمی – نماینده مردم قم در اولین دوره مجلس شورای ملی و پدر مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالفضل زاهدی قمی) بوده است.